دنيا شاهد يكي از مهيج ترين دگرگوني هاي اقتصاد قرن بيستم در چين بـوده اسـت. شواهد موجود بيان ميكند اقتصاد چين در قرن گذشته با سريعترين نرخ رشد در دو دهه اخير، بـه يكـي از بـزرگ ترين بازارها براي تجارت بين المللي تبديل شده و تمايل كشورها براي واردات از چین و سایر کشورها سرمايه گذاري در آن افزايش يافته است.
علاوه بر اين، بـازار اقتصـادي رو بـه رشـد چـين و پيوسـتن بـه نهادهاي اقتصادي علاقه كشورها را براي تجارت با چين افـزايش داده است.
صعود اخير کشور چين به عنوان بزرگترين اقتصاد دنيا با سه یک دهم ميليارد نفر جمعيت و كشوري كه ميتواند بصورت بالقوه به بزرگترين بازار مصـرف دنيـا تبـديل شـود
که بصورت چشمگيري منافع آن دسته از كشورهاي خـارجي كـه بطـور مـؤثري بـا چـين تجـارت ميكنند را افزايش داده است.
محققان بـر ايـن باورنـد كـه مـذاكره تجاري با چيني ها جهت واردات از چین ، نيازمند درك فرهنگ و سبك هاي مذاكره آنان است
ايـن شـناخت همچون يك راهنما كمك خواهد كرد تا جلسه و يـا ملاقـات اوليـه خـوب و مـؤثري بـا چيني ها داشت و آنچه را كه هر يك از طرفين از اين مذاكره ميخواهند تعيين كرد.
از ديگر سو، اقتصاد ايران وابسته به تجـارت بـين المللـي اسـت و بـه همين خاطر، يافتن و يا توسعه بازارها به منظور بهبود رقابت ايران در بازار جهاني بـراي تجار ايراني حائز اهميت است.
برای واردات کالا از چین و سایر کشورها و یا خرید کالا بصورت عمده از چین، اگر ما قصد داريم با شـركاي بـين المللـي مـان بـه نحـوي مؤثرتر مذاكره كنيم و با آنها روابط بلندمدتمان را توسعه دهـيم لازم اسـت در خصـوص رفتارهاي مذاكره در فرهنگ هاي ديگر تحقيقات بيشتري انجـام دهـيم .
دانشمندان علم مذاكره معتقدند مذاكره يك فرآيند ارتباطي است تا دو يا چند گروه مستقل كه اهداف، مقاصد، نيازها و منافع متفاوتي دارند، بدان وسيله بـه توافـق برسـند مذاكره يك حادثه يا واقعه منفرد نيست.
بلكه مجموعهاي از فعاليـت ها و اقدامات ميباشد كه گاهاً مدتها پيش از انجام اصل مذاكره آغاز و تا زمان پـس از پايان مذاكره نيز ادامه مييابد.
يك مذاكره حداقل شامل سه مرحله ميباشد و هر مرحله اقدامات مختلفي را در بر مـيگيـرد كـه مجموعـاً فرآينـد مـذاكره را شـكل مـيدهنـد:
پژوهشـگران فرآينـد مـذاكره را بـه سـه مرحلـه طبقـه بنـدي ميكنند:
- عوامل زمينه ساز يا پيش مذاكره
- فرآيند يا مفهوم سـازي
- خروجـي
عوامل زمينه ساز به معيارهايي از پيش مذاكره اشـاره دارد كـه بـر طـرفين مـذاكره اثـر ميگذارد تا مذاكره را به استفاده از قدرت و اعمال فشـار يـا مـوارد ديگـر ارجـح بداننـد.
به عبارت ديگر، طراحي مذاكره در همين مرحلـه صـورت مـيگيـرد ، در مرحله پيش از مذاكره، گروهها سعي ميكنند تـا بـه وسـيله جمع آوري اطلاعات و جلسات غير رسمي، تقاضاها و احتياجات همـديگر را درك كننـد
مرحله دوم، فرآيند است و آن ارتباطي دو سـويه مـيباشـد كـه هسـته مذاكره نيز به حساب ميآيد.
در اين مرحله، فرآيند واقعي مذاكره رخ ميدهد و مذاكرات رو در رو انجام ميشود.
در نهايت، خروجي به دو مرحله نخسـت بسـتگي دارد و نتيجـه فرآيند تصميم گيري طرفين درگير در مذاكره و نحوه شكل گيري توافق ايشان مـيباشـد
اين همان مرحلهاي است كه در بسياري از متـون از آن بـا نـام پـس ياد شده است و در آن، گروهها درخصـوص اكثريـت موضـوعات، قالـب و زمـان 1 مذاكره قرارداد و امضاي قرارداد به توافق رسيده اند.